^︵^ عشق مجازی ^︵^

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ^︵^ عشق مجازی ^︵^ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

پرده‌ي اول؛ علي: دل من

تصميم به ازدواج گرفته بودم ولي جرأت نمي‌کردم اين مطلب را به سرورم بگويم، اما شب و روز در فکر آينده‌ي خود بودم، تا اينکه يك روز كه پيش حبيبم بودم به من گفت: علي جان! با ازدواج چطوري؟ من كه سرم پايين بود، زير چشمي مي‌ديدم كه پيامبر چه لذت پدرانه‌اي مي‌برند از اينكه به دامادي من فكر مي كند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است.  اما دلم عين سير و سركه مي‌جوشيد، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبري باخته بود و مي‌ترسيدم كه حضرت كسي ديگري را به من پيشنهاد دهد. در قبيله ما، قريش، دختر كم نبود، اما آنكه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم.

پرده‌ي دوم؛ باز هم علي: خبر آمد خبري در راه است

نفهميدم چه شده بود که گفتند حبيبت با تو كار دارد.  او جان من بود كه تا ندايش به گوش مي‌رسيد لبيك من به سوي او پرّان مي‌شد. اما اينبار دلم كمي مي‌لرزيد انگار چيزي فهميده بود. خودم را به خانه امّ‌سلمه رساندم ، تا چشم پيامبر به من افتاد از جا كنده شده و دستهايش را گشود به سوي من آمد. من كه بهتم برده بود. چقدر پيامبر خوشحال بود! چشمانش برق مي زد و چنان مي‌خنديد كه دندانهاي نازش پيدا بود، و من همچنان بهت زده بودم كه گفت: علي جانم! مژده بده! مژده! . گفتم سرورم خير است انشاالله، اول بگوييد چه شده! همچنانكه مرا به سينه‌ي خود فشار مي‌داد و مي‌خنديد گفت: خدا ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود خود به عهده گرفت.

مرا مي‌گويي! پاهايم سست شد! پر از شور و تشويش. ديگر صبر نداشتم. ماجرا چيست؟ من بي دلم.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:,

] [ 22:7 ] [ حبیب ]

[ ]

 «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة‏» (1)

دو سال،يا اندكى بيشتر از اقامت مهاجران در مدينه گذشت.در اين دو سال دگرگونى چشم گيرى در وضع سياسى و اجتماعى مسلمانان پديد گرديد.نيز بعض سريه‏ها (2) با پيروزى برگشتند.و نتيجه پيروزى آنان گشايشى اندك در كار مسلمانان،و تثبيت موقعيت ايشان در ديده قبيله‏هاى مخالف بود.نيز قبيله‏هايى چند كه پس از درگيرى مسلمانان با يهوديان،و منافقان مدينه در حالت دو دلى بسر مى‏بردند،كم و بيش بى طرف ماندند و يا به مسلمانان پيوستند.
مهمتر از همه پيروزى در غزوه بدر بود كه قدرت افسانه‏اى مكه را در هم ريخت،و شمت‏خيره كننده سران قريش را از ميان برد.و آنانكه هنوز هم نمى‏خواستند مكه را از خود برنجانند دانستند كه قريش و بازرگانان آنان هم شكست پذيرند.

در زندگانى داخلى رسول خدا (ص) نيز تغييرى رخ داد. سوده دختر زمعة بن قيس و عايشه دختر ابو بكر،در خانه او بسر مى‏بردند. عروسى سوده چند ماه پيش از هجرت (3) و عروسى عايشه در شوال سال نخستين هجرت صورت گرفت (4) .هر چند هيچ يك از اين دو زن-چه در نظر او و چه در نظر پدرش،جاى خالى خديجه را پر نمي كردند اما بهر حال هر يك از جهتى مراقب حال پيغمبر بودند و فاطمه (ع) از اين نظر ديگر براى پدر نگرانى نداشت.عايشه دخترى نه ساله و سوده بيوه سكران بن عمرو بن عبد شمس بود.
سكران با مهاجران دسته دوم به حبشه رفت و در اين سفر سوده را نيز همراه خود برد (5) وى پس از بازگشت‏به مكه در گذشت و پيغمبر آن بيوه را خواستگارى كرد.حال اگر فاطمه (ع) به خانه شوى برود،در خانه پدرش كسانى هستند كه نگاهبان حال او باشند.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:,

] [ 22:6 ] [ حبیب ]

[ ]

 

 

 

 

[تصویر: 1_emam-javad.jpg]
 
 
 
 
 
 

کلیم پسر عمران می گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم:

از خداوند بخواه که فرزند پسری روزیت فرماید. امام فرمود: روزی من تنها یک فرزند پسر است که وارث من خواهد بود. زمانی که امام جواد علیه السلام بدنیا آمد حضرت رضا علیه السلام به اصحابش فرمود: خداوند مولودی نصیب من ساخته است که همانند موسی بن عمران، شکافنده دریاهاست و همانند عیسی بن مریم است که مادرش مقدس است و پاک آفریده شده است، فرزند من بناحق کشته می شود و اهل آسمان بر او می گریند و خداوند متعال بر دشمن او خشم می گیرد و پس از اندک زمانی او را به عذاب دردناک خود دچار می سازد.

امام هشتم علیه السلام تمام شب را با امام جواد علیه السلام در گهواره صحبت می کرد.


منابع:

  • بحار الانوار، ج 50، ص 15، ح 19.

[ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

] [ 20:58 ] [ حبیب ]

[ ]

شهادت نهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت جوادالائمه تسلیت باد .

هیئت دعاشقان ثارالله (ع) 

ام الفضل دختر مامون بود.مامون بعد از شهادت امام رضا (ع) امام جواد (ع) را از مدینه به بغداد طلبید و امام جواد (ع) را ناگزیر کرد که با دخترش ام الفضل ازدواج کند و این ازدواج سر گرفت.امام جواد (ع) پس از مدتی با همسرش به مدینه بازگشت و سالها از زندگی مشترک ایشان گذشت.امام جواد (ع) از ام الفضل داراری فرزندی نشد و عقیم بودن ام الفضل مسلم شد.امام جواد (ع) با بانویی به نام سمانه ازدواج کرد و در سال 213.ق امام هادی (ع) را برای امام جواد (ع) به دنیا آورد.این امر انگیزه ای شد تا ام الفضل کینه امام جواد (ع) را به دل گیرد و با آن حضرت بدرفتاری کند.چون که معتصم به قدرت رسید،با همدستی برادرزاده اش جعفر (پسر مامون) توطئه قتل امام جواد (ع) را طرح کردند و اجرای آن را به ام الفضل سپردند.دستهای مرموز این مثلث پلید و شوم به کار افتاد تا گل وجود امام جواد (ع) را در بهار زندگی پرپر نمایند .
معتصم در سال 220.ق امام جواد (ع) را مجبور به عزیمت بع بغداد کرد.امام با همسرش ناگریز از مدینه به بغداد کوچ کرد (1) هنگامی که امام جواد (ع) به بغداد آمد معتصم و جعفر پیوسته در فکر کشتن امام جواد (ع) بودند.جعفر،خواهرش ام الفضل را برای اجرای توطئه خود برگزید.
معتصم و جعفر خوشه انگور رازقی را زهرآگین کردند و محرمانه به ام الفضل دادند.
او انگور را نزد امام جواد (ع) نهاد و آن حضرت انگور رازقی را دوست می داشت،از آن خورد ساعتی نگذشت که امام احساس کرد مسموم شده است.

ام الفضل که همان دم پشیمان شده بود گریست.امام جواد (ع) فرمود :این گریه چیست؟ سوگند به خدا به فقری گرفتار شوی که قابل جبران نیست و به بلایی دچار شوی که پنهان نمی ماند.نفرین امام موثر واقع شد و پس از مدتی زخمی در مخفی ترین اعضای ام الفضل پیدا شد و او همه دراریی اش را صرف درمان خود کرد،ولی سودی نبخشید و سرانجام در نهایت فقر و بدبختی به هلاکت رسید.برادرش جعفر تیز به حال مستی به چاهی افتاد و مرد.(2)
ای روزگار اف بر تو!که با مهمان جوان و بی گناهی چنین رفتار کردی و جهان تشیع را به سوگ امام جواد (ع) نشاندی.

   من که در سن جوانی به چنان رهسپرم

                                                                             صدف عصمت دریای ولا را گوهرم

  من جوادم که جهان ریزه خور جود من است

                                                                             نهمین حجت حق مایه فخر بشرم

  پدرم را پدر همسر من کرد شهید                                          
                                                                             که غمش شمع،صفت سوخت زپا تا به سرم

  همسرم خواست کند پیروی از خط پدر 
                                                                             داد زهری که شدم پیرو خط پدرم

  هر چه گفتم جگرم سوخت به من آب نداد 
                                                                             تشنه لب کشت کشت مرا همسر بیدادگرم

  آسمان گریه کن از داغ من تازه جوان
                                                                             کاندر این حجره کسی نیست بگیرد خبرم

  وقت مردن پدرم چشم به راه من بود 
                                                                             من هم اینک بخدا چشم به راه پسرم

  پسرم را بگو ای باد صبا زود بیا 
                                                                             که من آماده رفتن به دیار دگرم
                    
         

اثر ژولیده

[ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

] [ 20:51 ] [ حبیب ]

[ ]

شهادت نهمین اختر تابناک امامت وولایت حضرت امام محمد تقی(جوادالائمه)برتمامی شیعیان جهان تسلیت باد

 

 

از امام جواد (ع) پرسیدند : چرا از میان نیاکانت تنها پدر تو رضا نامیده شد؟ فرمود : زیرا همانگونه که یاران موافق حضرت (ع) بدیشان خشنود شدند٬ دشمنان مخالف ایشان نیز به وجود حضرتش (ع) خشنود گشتند٬ و این [موقعیت] برای هیچ یک از پدران ایشان میسر نشد و به همین سبب پدر من از میان آنان رضا (ع) نامیده شد.

منبع : عیون أخبار الرضا 1/13

قالَ امام جواد (ع) :

مومن نیازمند سه خصلت است؛ توفیقی از خداوند٬ پندگویی از درون خویش و پذیرشی از آن کس که وی را نصیحت کند.

منبع : البحار : 78/358

  • اظهار چیزی پیش از آنکه محکم و قطعی گردد باعث تباهی آن است.

تحف العقول 457

 

  • امام جواد (ع) فرموده است : آنکس که از هوای نفس خود اطاعت و فرمانبرداری نماید ، با این عمل آرزوهای دشمن خویش را برآورده است.

منبع : سفینه ی 2 ((هوری))،ص728

گذشت زمان پرده ها را می درد و اسرار نهان را بر تو آشکار می کند.

منبع : بحار جلد 17ص214

[ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

] [ 20:49 ] [ حبیب ]

[ ]

امام جواد علیه‌السلام: تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمی‌شود.

شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.

آخرین روز ذیقعده سال ۲۲۰ هجری قمری حضرت امام « محمد تقی » (ع) ، از نوادگان پاک رسول گرامی اسلام (ص ) به شهادت رسید . آن حضرت را به خاطر بخشندگی زایدالوصفی که داشت ، « جواد » نامیدند که به معنای بخشنده است.

امام جواد (ع) در ماه رمضان سال ۱۹۵ هجری قمری متولد شد و بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا (ع) ، امامت و رهبری مسلمین را عهده دار شد . دوران زندگی و امامت امام جواد (ع) ، عصر شکوفایی تمدن اسلامی و رواج اندیشه های اعتقادی و فلسفی و ورود مکاتب غربی یونان و روم به جهان اسلام بود . در این دوران با توجه به عظمت علمی و مقام معنوی امام جواد (ع) ، علما و دانشمندان از هر سو برای بهره گیری از علم و دانش آن حضرت به سوی مدینه می شتافتند .
برگزار کردن جلسات بحث و مناظره با دانشمندان مذاهب مختلف ، آموزش و تعلیم و تربیت مردم ، خصوصا اندیشمندان و همچنین افشای سیاستهای ضد انسانی و ضد مردمی حاکمان وقت ، ازجمله فعالیتهای علمی ، فرهنگی و سیاسی امام جواد (ع) بود . اینگونه فعالیتهای امام (ع) ، مردم را آگاه می کرد و حکومت ظالمانه سلسله عباسی را در معرض خطر قرار می داد . به همین جهت معتصم حاکم وقت ، امام جواد (ع) را درحالیکه ۲۵ سال بیشتر سن نداشت ، به شهادت رساند . شهادت زود هنگام آن حضرت ، گویای این نکته است که حکومتهای جور و ستم ، از فعالیتهای امام جواد (ع) در پاسداری از فرهنگ و ارزشهای اسلامی و روشنگریهای آن حضرت ، احساس خطر می کردند . ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام محمد تقی (ع) ، یکی از اندرزهای آن حضرت را برایتان نقل می کنیم :
« آن کس که بدون آگاهی ، عمل می کند ، بیش از آنچه که اصلاح کند ، فساد و تباهی به بار می آورد . »

[ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,

] [ 20:48 ] [ حبیب ]

[ ]

 

تصویر اصلی را ببینید

زبان حال کبوتر بقیع با کبوتر حرم امام رضا (ع )

 

 

 آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا                          تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا

  من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم                      سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم

photo-0015

 

                      خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا                         گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

                      اونجا هرکی می پره طائر افلاکی می شه                 اینجا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه

 

photo-0014

 

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن                             اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن

 

11

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت                       به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت (منظور حضرت فاطمه زهرا س

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره                        روز و شب این همه عاشق رو خاکت سر می ذاره

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره                          نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره

 

8

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 11:40 ] [ حبیب ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه